میترسند...
دخترک*های شهر من
دیگر از سایه ی مرد هم میترسند..
روزگاری می*گفتند سایه ی بالا سر یعنی* مرد اما حال..
میترسند...
... ... ... ...
مردانگی مرده است...
دیگر اینجا عطر زنانگی هم بیهوده است..
تلخ خاطره*هایی* مانده از این مردم...
مردم همه در بیهوده رفتن*های خویش سردرگم...
نظرات شما عزیزان:
اعتماديست كه بر مردم دنيا كردم
پيش از اين مردم دنيا دلشان درد نداشت
خودمانيم زمين اين همه نامرد نداشت.
زيبا بود
.gif)