دست هاي کوچکش
به زور به شيشه هاي ماشين شاسي بلند حاجي مي رسد
التماس مي کند : آقا آقا "دعا" مي خري؟
و حاجي بي اعتنا تَسبيح دانه دُرشتش را مي گرداند
و براي فرج آقا "دعا" مي کند....
نظرات شما عزیزان:
خیلی خیلی قشنگ بود وبت با تبادل لینک موافقی؟![](http://loxblog.com/images/smilies/smile%20(27).gif)
![](http://loxblog.com/images/smilies/smile%20(27).gif)